عشق مامان و باباش

هفته 25

1393/7/10 22:54
نویسنده : غزال
297 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم سلام.

ایشالا که توی راه اذیت نشده باشی عشقم.

من سعی کردم تا جایی که میشه برم و عقب ماشین بخوابم که جای شما خوب باشه.

تازه بابا هم نمیگذاشت من جلو بشینم میگفت توی جاده ممنوعه که دو نفر جلو بشینند.

صبح 4شنبه با بابا رفتیم پل صدر برای امتحان و خدا را شکر قبول شدم.

میدونم که وجودت خیلی بیشتر بهم انگیزه میداد برای قبولی.

ظهر کیک خریدیم و با خاله ها عصر جشن گرفتیم.

شب هم که رفتیم با خاله پریسا برج میلاد....نمیدونم بهت خوش گذشت یا نه!!

شما داری روز به روز بزرگ میشی و انرژی من روز به روز کمتر.

فردا برمیگردیم اصفهان چون بابا صبح جمعه مهمون چینی داره. بابا از الان حسابی به فکر آینده ی تو هست...ایشالا که همه چیز عالی پیش بره عزیزم.

شب به خیر.

پسندها (1)

نظرات (0)