هفته 21
عشق مامان که دلم برات یه ذره شده دیگه
این هفته مامان فرزانه برات تاسیانه داد که فکر میکنم یه رسم اصفهانی باشه.
یعنی که حلیم بادمجون میپزن و با مرغ تزیین میکنن و میدن برای خانواده ی بابای نینی.
به منم یه انگشتر هدیه دادن که خیلی دوستش دارم.
البته ما برا فامیل خودمون هم دادیم و همه کلی خوشحال شدن. زن عمو ندا میگفتن مرسی که حامله شدی که ما هم تاسیانه بخوریم. عکسش را میزارم که خودت هم ببینی.
http://www.niniweblog.com/upl/nininaazeman/141
تولد مامان فرزانه هم این هفته بود که خاله فلور دعوت کرد توی باغ و مامان فرزانه اونجا سورپرایز شد.
این هفته خاله سپیده و خاله پریسا اومده بودن. جفتشون خیلی خوشحالن که تو هستی. من و تو با هم کیک پختیم برا مامان فرزانه.
http://www.niniweblog.com/upl/nininaazeman/14103337243.jpg
راستی کلی عکس هم با شکم قلمبه گرفتم که یادگاری باشه و بعدا تو ببینی تو دل مامان چقدری بودی.
بابا خیلی باهات حرف میزنه...اونم دیگه صبر نداره که تو رو ببینه و بغل کنه.
از الان میگه نوید همش باید پیش خودم باشه فقط تو شیرش بده بقیه کاراش با خودم. الانم کلی به من کمک میکنه که اذیت نشم.
اینا همش به خاطر وجود تو هست عشق من.
چقدر خوشحالم که همه این قدر تو رو دوست دارن.
دوستت دارم از همه بیشتر عزیزم.