عشق مامان و باباش

هفته 35

1393/9/25 14:22
نویسنده : غزال
321 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر گلم.

از وقتی اتاقت آماده شده دیگه دارم لحظه شماری میکنم برای دیدنت.

روز شنبه اربعین بود و رفتیم فرودگاه و مامان فرزانه را آوردیم خونه.

حسابی دلش برا شما تنگ شده بود.

نمیدونم چرا از شب قبلش تکون نمیخوردی و باعث شد که صبح بریم و ضربان قلبت را چک کنیم.

یکشنبه رفتم دکتر و برعکس شده بود و داشتی جبران دیروز را میکردی و از بس جنب و جوش داشتی آقای دکتر گفتن نوار قلب بگیریم که خدا را شکر خوب بود.

شیطون بلا تو این شکم من چه کار میکنی مگه.

تولد بابا مصطفی هم بود و براشون کیک و یه شلوار کتون کادو بردیم. خدا را شکر که دوست داشتن.

دوستت دارم عزیزم.

 

پسندها (1)

نظرات (0)